خلوت گزیده را به تماشا چه حاجتست چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجتست

خلوتهای دل

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۷
آذر

سلام مهربونم 

امروز بدجوور حالم بده حال دلم گرفته از دیروزه مهربونم دیروز روز بدی رو گذروندم بحثم با جون دلی که تمام تلاششو کرد حالمو تغییر بده اما من دلگیر از صادق نبودنش و نفر دوم زندگیش بودنش بودم چیزی که با نازو نوازش درست نمیشد با عمله که درست میشه اینکه نفر اول زندگیش مادریه که منو ن بعنوان یه دختر که بعنوان عروس دوست داره اذیتم میکنه اینکه من با تمام وجودم محبتمو بهشون نشون دادم و مثل یه مادر برام عزیز بوده اما الان دیگه نه دیگه برام دوسداشتنی نیست فقط بهش احترام میذارم چون مادر شوهرمه نه چیزی بیشتر حالا متوجه میشم که چرا اون کسی که دختر برادرشه اونو تو هرچیزی دخالت نمیده چیه منم باید همین رویه رو در پیش بگیرم و بدون توجه به اون زندگیمو خوب کنم جوریکه زندگیمن قشنگ باشه حال اگه پسرش میخواد باهاش ارتباطی داشته باشه به خودش مربوطه مهربونم دلم خیلییی میخواد داداشش بره سر کار اما اینکه تو خونه و زندگی من باشه برام راحت نیست چون امن تو خونه خودم دیگه راحت نیستم و امیدوارم اینو شوهرم لاقل درک کنه که سخته بودن کنار کسی که راحتی رو از زندگیم میگیره چون من غریبه م نسبت به اوناو مثل دخرداییشون راحت نیستم امیدوارم اینو درک کنن لاقل. مهربونم منم زود سر چیزای الکی ناراحت میکنم خودمو و زندگی قشنگمونو دلگیر میکنم اقا دوست نداره نداشته باشه بدرک مگه مهمه؟؟ اونیکه باید دوست داشته باشه مهمه اول از همه ما خدارو داریم بعد از خدای خوبمون هم جون دلم دوسم داره و خانواده خووبم پس بقیه مهم نیستن ما احتراممونو میذاریم راجع به این موضوع هم دیگه هیچ حرفی نمیزینیم اصلننننن مثل هر روز میریم خونه شاد و خندون بدون هیچ حرف اضافه ای میشینیم تلویزیون میبینیم و انار دون میکنیم میخوریم وقتی هم زنگ زد مامانش ما حرفی نمیزینیم پا میشیم میریم اما بی احترامی نمیکینیم اگه گفت با من حرف بزنه فقط یه احوال پرسی میکنیم و تموم. بجاش به خودم میرسم و موهامو خوشگل میکنیم ناخنامو درست میکنم وسایل یلدا رو کم کم اماده میکنم اتاقو تمیز میکنم جارو برقی میکشم و گلدون طلا خانومو تمیز میکنم و اهنگ میذارم و کم کم شرو میکنم خطاطی رو بعد کلیی فاصله تا روحمو اروم کنم و شاد و همه چیزای حاشیه ای رو میذارم دور و با توکل به شما مهربونم میرم جلو .

  • خلوت گزیده
۲۶
آذر

سلام مهربونم 

از دیروز بدجوری دلم گرفته هرچقدر هم که فکر میکنم تا دلیلشو بفهمم متوجهش نمیشم راستش رو بخواید حس میکنم دلتنگ شما هستم خیلیی زیاد دلم یه حال خووب میخواد با شما یه خلوت قشنگگگگ پر از حس بودن شما و آروم شدن روحم و لبریز شدنش از عشق شما چقد خوبه بودنتون هییچ آرامشی تو دنیا جای آرامش حضورتونو نمیتونه بگیره ، همه آرامشای دنیا زیباییای خودشونو دارن و هر کدومشون برای نزدیکتر شدن به شما جایگاه خودشو داره مهربونم ممنونم بابت همه قشنگیهای زندگیم و همینطور نعمت قشنگ سلامتیو خانواده های خوبمون و عزیزدلم که وجودش برام پر از آرامشه کمکمون کیند که روز به روز بتونیم بهتر باشیم و به شمانزدیکتر. خودتون میدونید که چقدرر دوستون دارم مهربونترینم... 

  • خلوت گزیده
۲۵
آذر

سلام مهربونم امروز دوشنبه یه صبح عااالیه که پر انرژی اومدم سرکار و آماده یه شکرگزاری عاالی هستم برای امروزم

1- مهربونم سپااس بابت نعمت انرژی و حال خوووبم

2- مهربونم سپاس بابت نعمت سلامتی خودم و تمامی خانواده م 

3- مهربونم سپاس بابت وجود شما و حس آرامشی که از بودنتون در کنارم دارم.

4- مهربونم سپاس بابت حقوقی که از تلاشم دریافت میکنم و حس خوب استقلال رو دارم هزاران بار شکر

5- مهربونم سپاس بابت کمکهاتون برای خرید ماشین که تو تک تک لحظاتش حضورتون رو با تمام وجود حس میکردم

6- مهربونم سپاس بابت وجود جون دلم و مهربونیاش و دل پاکش

7- مهربونم سپاس بابت خانواده شوهر خووبم که همگیشون نسبت به من مهربونن

8- مهربونم سپاس بابت اعتملدی که به شما دارم و دلم قرصه به بودنتون

9- مهربونم سپاس بابت دوستان خوبی که دارم و بهم انرژی مثبت میدن

10- مهربونم سپاس بابت خواهرو برادر و مامان و بابای خوووبم که باوجودیکه دورم ازشون اما دلم پیششونه و با شنیدن صداشون پراز حال خووب میشم.

11- مهربونم سپاس بابت آرامشی که تو محیط جدید زندگیم دارم.

  • خلوت گزیده
۲۱
آذر

سلام مهربونترینم امروز بیست و. یکم آذرماه 98 یه آخر هفته خووب هست  دیشب وقتی همراه کارتو نصب کردم و دیدم حقوق برج هشت و کامل ریختن حقوقی که 3 برابر حقوق هر ماه من تو شهر خودم بود بعد از هفت سال کار کردن خیلی حس خوبی داشتم از اینکه یکی دیگه از لطفای قشنگتون رو با تمام وجود حس کردم دیشب خیلی حس خوبیه وقتی تلاش میکنی یکماه که کارتو به بهترین شکل انجام بدی بعد در قبال کار خوبت حقوق دریافت میکنی حس خیلی خوبیه هزار بار شکرت مهربونم ارزو میکنم این حال خوب نصیب همه اونایی که نیاز دارن به این حس بشه دیشب حالم خیلی خوب نبود اون حال گرفته هر ماه رو داشتم و چقد نیاز داشتم نازمو بکشن خداییش جون دلم خیلی مهربونه و حواسش هست اما خب اونکه درون من نیست بدونه گاهی یکم کمتر حرف زدن میتونه خوبتر باشه یکم تو خودت بودن میتونه کمک کننده باشه چقد از دیروز دلتنگ مامانمم چقد دلم برا بودن کنارشو حرف زدن باهاشو گوش کردناش تنگ شده همیشه با تمام وجودش حرفامو گوش میده کاری که فقط از دست یه مادر برمیاد و هیییییچ آدمی تو دنیا نمیتونه به این خوبی درک کنه حال بچه هاشو خداجوونم بابت وجود مامان خوووبم هزززااااار بار شکرررررررر برا وجود همه اعضای خانوادم شکر چقد یهو دلم شکرگزاری خواست 

شکرگزاری امروز بیست و یکم آذرماه:

1- مهربونم بابت نعمت قشنگ سلامتی که به من و خانواده م دادین سپااااااس

2- مهربونم بابت پدرو مادر و خواهرو برادر و خانواده خوووبی که بهم دادین سپاااااس

3- مهربونم بابت دادن جون دلم که شده بهترین یاور لحظه هام سپاااااس

4- مهربونم بابت آرامشی که دارم تو لحظه هام سپااااس

5- مهربونم بابت کار خوبی که روزی من کردید سپاااااس

6- مهربونم بابت نگااه زیبااتون که هر لحظه کنارم حسش میکنم سپااااس

7- مهربونم بابت تفکرات خوبی که به ذهنم میارید و مسیرو بهم نشون میدید سپااااس

8- مهربونم بابت حال خوبی که از گرفتن اولین حقوق کاملم بهم دادین سپااااس

9- مهربونم بابت دل نگرانی که برای مردمم دارم سپاااس

10- مهربونم بابت حال خوبی که از دیدن گلدون قشنگم میگیرم و میتونم باهاش ارتباط برقرار کنم سپااااس

 

چقد خوبه که هر روز بتونم بیام اینجا و سپاسگزاریمو بنویسم و حالم اینجوری از بابت داشته هام بهترو بهتر شه.

خب من کم کم برم سراغ کارو بار و شروع کنم یه روزکاری قشنگ رو چقدد خوبه که امروز زود میرم خونه و میتونم یک روزو نصف رو کامل استراحت کنم. به امید روزیکه مامانم بیاااد و دوباره بتونم بشینم پیشش و باهاش یعااالمه درد دل کنم.

  • خلوت گزیده
۲۰
آذر

بنام مهربانترینم که وجودش آرامشبخش همیشگی من بوده و هست و خواهد بود.

بودن تو محیط کار یه گوشه دور از کسایی که بشه باهاشون حرف زد منو به سمت این خلوت کشوند که بتونم با مهربونم حرف بزنم و با نوشتنشون هم آروم شم و هم با گذشت زمان بتونم روزهای خلوتمو بیاد بیارم. نمیدونم از کجا باید شروع کنم الن نزدیک به چهار ماهه که زندگی من کاملن تغییر کرده وارد دنیای جدیدی شدم و همینطور وارد دوران جدیدی از زندگی قشنگم اره یه زندگی قشنگ پرا ز لحظه های ناااب اونقد ناب که تا چندوقت اول همش خواب میدیدم که دارم خواب میبینم زندگی واقعیمو اگه الان بخوام از ریزشون بگم اشکام بهم مجال نمیدن و تو این مکان امکانش نیست اما مهربونم نمیدونم چجوری میتونم تشکر کنم از اینهمه حال خوووب و لحظه های قشنگی که بهم هدیه کردین تمام اون چیزهایی که آرزوی داشتنشون تو خیلی از تنهاییام داغونم میکرد همه رو با بهترین حال و کیفیت بهم دادین همه اون خواسته هایی که دلم میدید و میخواست امانمیتونستم بدستشون بیارم و در دیگران دیدنشون بدجوری دلگیرم م یکرد که چرا من نمیتونم این خوشها رو داشته باشم شما بوقتش به بهترین شکل بهم دادین درست مثل همون داستان حضرت عشق که برا دادن نون اگه بیشتر صبوری میکردی به جای نون تازه حلوا و نون با هم بهت داده میشد شما دقیقن همین کارو کردید با من هرچند... این سه تا نقطه رو گذاشتم که یادآوری نشه برام چیزیکه گذشته و نمیخوام هیچوقت بیاد بیارمش . امروز دلگیر از نبودن هم صحبت تو فضای کارم داشتم یه سخنرانی از دکتر سروش گوش میدادم که توش این شعر از حافظ رو خوند که خلوت گزیده را به تماشا چه حاجتست و باقی تفسیر شعر که بهم فهموند کسی که خدا رو داره نباید از تنهایی بترسه و دگرگون شه چون خدا بهترین و قشنگترین همدم یه انسان میتونه باشه با این حرف بدجوری خجالت کشیدم که چرااا من این موضوع به این مهمی رو فراموش کردم و خواستار هم صحبت شدم واسه همین تصمیم گرفتم این وبلاگو بسازم و هروقت دلتنگ حرف زدن شدم بیام اینجا و با مهربونم حرف بزنم تا دلم دوباره پر از نور بودنش شه.

  • خلوت گزیده